رنگ شما چیست؟ چهار رنگ اصلی شخصیت
بعضی از افراد خیلی آبیاند و شما فوراً رنگ شخصیتی آنها را متوجه میشوید. هرگاه در فرودگاه پسر چهار سالهای را میبینم که بالا و پایین میپرد و آواز میخواند، میدانم که پدر و مادر او یک مسیر جالب و طولانی برای بزرگ کردن این پسر با شخصیت آبی پیش رو دارند.
با این تنوع رنگ شما چه رنگی هستید؟
به نظرتان شخصیت شما چه رنگی است؟ بسیاری از افراد یک رنگ اصلی دارند و احتمالاً کمی هم از یک رنگ دیگر. من خودم زرد هستم. بنابراین دغدغه این را ندارم که چه رنگی هستم. (بله، اول دربارهی همهی رنگها بررسیهای لازم را انجام دادم و بعد به این نیتجه رسیدم که زرد هستم.) اگر در مورد رنگ شخصیتتان مطمئن نیستید، میتواند چند دلیل داشته باشد:
دلیل اول:
شخصیت زرد هستید و دارید فکر میکنید که، «اوه کاشکی یک نفر میآمد و به من میگفت که چه رنگیام.»
پیشنهادی: تست MBTI
دلیل دوم:
شخصیت آبی هستید و به مطالب قبل در مورد رنگ هر شخصیت نگاه سر سری انداختهاید و دقت به خرج ندادهاید.
دلیل سوم:
شخصیت سبز هستید و دارید فکر میکنید که، «کمی اطلاعات دیگر باید جمع کنم تا بتوانم تصمیم آخرم را بگیرم.»
خیلی خُب، اینها همهاش شوخی بود. اما شخصیت قرمز همیشه میدانند که چه رنگی هستند. اگر از آنها در مورد شخصیتشان بپرسید، جواب میدهند: «ما قرمز هستیم. ما بهترین رنگ هستیم و به سایر رنگهای احمقانه نیازی نداریم.»
پیشنهادی: تست هالند
اگر احساس کنم چهار رنگ هستم، چطور؟
به این میگویند: “روانپریش.” اختلال شخصیت چندگانه. البته درست است که همهی ما مقدار کمی از همهی رنگها را در خودمان داریم، اما معمولاً یک رنگ از بقیه برجستهتر است. شاید یکی دیگر هم داشته باشیم که آن هم تا حدی پررنگ است. بعضیها میگویند: «اوه، من آبیام، اما کمی زرد هم هستم.» بله، اشکالی ندارد که شخصیتهای آبی هوا همدیگر را داشته باشند و یا اینکه یک سبز گاهی سخنرانی و مسئولیت یک مهمانی را بر عهده بگیرد. اگر شما احساس میکنید که دو رنگی هستید، معنایش این است که شما میتوانید به دو زبان طبیعی به راحتی صحبت کنید. این خیلی عالی است باید به خودتان تبریک بگویید. شما فقط میبایست دو زبان دیگر را یاد بگیرید. بعد از آن قادر خواهید بود که با هر کس به زبان طبیعی خودش صحبت کنید.
از دوستانتان بپرسید
ما نمیتوانیم خودمان را با یک نگاه بیطرفانه ببینیم. بنابراین، اگر مطمئن نیستید که رنگ شخصیتیتان چیست از دوستانتان بپرسید. آنها با کمال میل رنگ شما را میگویند. برای آنها واضح است.
رنگ شغلی یا شخصی
بسیاری از مردم نمیدانند چه رنگی هستند؛ چون آنها رنگ شخصی و شغلی خود را با یکدیگر قاطی میکنند. مهم رنگ شخصی شماست. شغلها جابجا میشوند اما، شخصیت شما همواره یک رنگ است. تمرکزتان رو ی رنگ خودتان باشد و اجازه ندهید که شغل کنونی شما روی قضاوتتان تاثیر بگذارد. دلیلش این است.
پیشنهادی: تست دیسک
مثال:
فرض میکنیم که آنا شخصیت زردی است که عاشق بغل کردن مردم است. یک روز او در واحد خدمات به مشتری یک سازمان استخدام میشود. آنا کارش را خیلی خوب انجام میدهد و با کمال میل به مردم کمک میکند. آنا به خاطر عملکرد خوبش ارتقاء میگیرد و تا ردهی مدیریت بالا میرود. اوه. شخصیتهای قرمز عاشق این هستند که مدیر باشند، شخصیتهای زرد از مدیر شدن متنفرند. حالا آنا از کارش متنفر است، چون الان مجبور است که گاهی کارکنان را اخراج کند.
پیشنهادی: تست نئو
آنا هنوز یک شخصیت زرد است، اما الان در یک شغل قرمز کار میکند؛ مدیری که مجبور است کارکنان را اخراج کند. بیچاره آنا. او هر شب گریه میکند. او شخصیت زردی است که در یک شغل قرمز گرفتار شده و دیگر مزهی زندگی را نمیفهمد. بسیاری از نارضایتیهای شغلی مربوط به کسانی است که شغلی را انتخاب کردهاند که با رنگ شخصیتی آنها سازگار نیست. پس، شغل را فراموش کنید و در رفتار مشتریهای خودتان دقیق شوید تا رنگ واقعی آنها را تشخیص دهید.
پیشنهادی: رزومه ساز
مثالی دیگر:
تصور کنید یک شخصیت آبی در شغلی مثل حسابداری گیر افتاده است. این شخص هنوز هم یک شخصیت آبی است، اما فقط گرفتار یک شغل سبز شده است. در واقع دیدن یک شخصیت آبی در کار حسابداری میتواند خندهدار باشد. میتوانم حدس بزنم که میگوید: «ببین، عددها درست در نمیآیند، بیا یک نوشیدنی دیگر بخوریم.» من که نمیخواهم حسابدار یک شخصیت آبی باشم.
ما همه به راحتی به زبان رنگ اصلی خودمان صحبت میکنیم
به همین دلیل است که حسابدارها راحتترند که با حسابدارها و مدیرها صحبت کنند. و برای همین است که میشود دو شخصیت آبی همزمان با هم صحبت کنند و هیچ مشکلی هم پیش نیاید!
پیشنهادی: کاریابی آنلاین
کلام آخر
مهم نیست که چه رنگی هستید. همهی رنگها خوبند. شما با رنگ شخصیتی خودتان متولد شدهاید، بنابراین آرام باشید و از رنگتان لذت ببرید. سعی نکنید رنگتان را تغییر دهید، چون دچار فشار و استرس میشود.