روابط والدین با فرزندان
تعامل بین والدین فرزندان و فرزندان خصوصا از دوره ی کودکی و سپس نوجوانی و جوانی، مورد توجه روان شناسان قرار گرفته است. جنبه های مختلف این تعامل را یکی شامل والدین متوقع و کنترل کننده و دیگری متوقع و بدون کنترل می دانند. در یک بُعد خانواده های کودک محور با والدین پذیرا و مسئول وجود دارد. در بُعد دیگر خانواده های والدین محور با والدین طرد کننده و غیر مسئول قرار می گیرند. تعاملی که از دو بعد به وجود می آید، چهار الگوی تعامل والدین – کودک را شامل می شود.
پیشنهادی: تست MBTI
۱) خانواده مقتدر، گرم و پذیرا :
در این خانواده ها والدین مراقبت خود را با پذیرش فرزند و محدود کردن وی همراه با گرمی و صمیمیت اعمال می کنند. در مقابل از فرزندان خود نیز توقع شایستگی هوشی و اجتماعی مناسب با سن خودش را دارند.
رابطه ی این نوع والدین با فرزندان دو طرفه و متقابل است. تحقیقات نشان می دهد که فرزندان این نوع خانواده ها مستقل، گرم، صمیمی و دارای روحیه همکار بیشتری هستند. توانایی ابراز وجود در آن ها بالاتر است و موفقیت های اجتماعی و هوشی دارند. از زندگی خود لذت می برند زیرا انگیزه های پیشرفت در آن ها بسیار بالا است.
پیشنهادی: تست هالند
۲) خانواده های مقتدر، سرد و خشک (مستبد) :
در این نوع خانواده والدین کنترل و توقعات خود را با قدرت و بدون گرمی و مهرورزی و ایجاد رابطه ای متقابل اعمال می کنند. به بیان دیگر رابطه ی حاکم بر ساخت خانواده با اعمال قدرت، استبداد، سردی و عدم انعطاف پذیری توام است.این والدین رفتار ها و نگرش های فرزند خود را طبق ضابطه ها و معیار های خودشان ارزیابی می کنند.
چنین والدینی به فرمانبرداری، قبول استبداد، کار، سنت و رعایت سلسله مراتب ارزش قرار می دهند.فرزندان این چنین خانواده هایی تقریبا لایق و مسئول تریبیت می شوند ولی تمایل به کنارگیری از اجتماع دارند. همچنین این فرزندان فاقد خود انگیختگی هستند.دختران این خانواده ها کاملا وابسته به والدین تربیت می شوند و انگیزه ی پیشرفت صعیفی خواهند داشت و پسرانشان نیز پرخاشگر می شوند.
۳) خانواده آزاد یا سهل انگار (دموکراتیک) :
در این نوع خانواده، اولیا توجه و مراقبت کمی نسبت به فرزندان خود دارند. این نوع خانواده، فرزند محور است. فرزندان این نوع خانواده خوش خلق تر و سرزنده تر از خانواده های مستبد و مقتدرند. فشار های خانواده اکثرا ناپخته است. فاقد توانایی کنترل رفتار های نادرست فرزندان مانند روی آوردن به سیگار، مواد مسکر و مخدر و عدم مسئولیت اجتماعی است و اعتماد به نفس آنها ضعیف است. شواهد نشان می دهد که سهل گیری این نوع والدین نسبت به پر خاشگری فرزندانشان یکی از عوامل مهمی است که در رشد رفتار پرخاشگرانه آن ها موثر است.
پیشنهادی: تست دیسک
پیشنهادی: تست نئو
۴) خانواده بی توجه و غفلت کننده (غافل):
اولیای این خانواده ها به علت ترجیح دادن اشتغالات و فعالیت های خود از رفتار های فرزندان خود غافل می شوند. بدین سبب در این نوع خانواده ها نوعی فرزند محوری بوجود می آید.مصاحبه هایی که در این نوع خانواده ها صورت گرفته نشان می دهد که آن ها از فعالیت ها، خواسته ها و رفتار های فرزند خود در بیرون منزل بی خبرند و همچنین به اتفاقاتی که برای فرزندشان در محیط مدرسه روی می دهند توجهی ندارند.
پیشنهادی: رزومه ساز
این بی توجهی حتی نسبت به افکار فرزندشان نیز وجود دارد که باعث می شود روزانه گفت و گو و مکالمات محدودی با فرزندان خود داشته باشند. نوجوان ۱۴-۲۰ ساله این نوع خانواده ها افرادی خوشگذران و ولخرج هستند و قادر به کنترل پرخاشگری خود نیستند. به مدرسه علاقه ای ندارند و اوقات خود را در خیابان ها و پاتوق های خاص می گذرانند.
پیشنهادی: کاریابی آنلاین
این نوجوانان اغلب لذت جو هستند و تحمل ناکامی ندارند و نمی توانند هیجان های خود را کنترل نمایند. این گونه افراد نمی توانند اهداف دراز مدتی را دنبال نمایند و اکثر آنها به گروه های بزهکار و منحرفان اجتماعی ملحق می شوند و از نظر عاطفی نیر افرادی گسیخته، افسرده و بی علاقه هستند.